نی نی کوچولوی ما

9 هفتگی

امروز 7 اسفند 95 هستش این هفته هفته خیلی پر کار و فعالیتی بود همش با هم تو جنب و جوش بودیم خرید و پیاده روی و مهمونی بازی ولی تو مامانی رو اصلا اذیت نکردی و همراهم بودی  دیروز 9 هفتگیم شروع شد بعضی اوقات زیر دلم درد میگیره فکر کنم داری بزرگ میشی عشقم  حس میکنم سمت راست رحمم هستی و حس میکنم گل پسری نمیدونم  چرا ولی حسم میگه . آخر اسفند اگه همکاری کنی توی غربالگری اول ایشالا جنسیتت هم مشخص میشه که یه خانوم گلی یا یه گل پسر ،هر چی باشی دوست دارم و عاشقتم ، همه هستی منی عزیزم . ...
5 اسفند 1395

بدون عنوان

سلام عشق مامان . ببخشید دیر اومدم سرگرم کارو تولد و سالگرد ازدواج من و بابایی بودم . 4 سال کامل از با هم بودنمون میگذره و اول سال پنجم عشقمون با وجود تو هستیم  خیلی دوست داشتم سریعتر برم سونوگرافی که زودتر صدای قلب نازتو بشونم اما میترسیدم، قرار شد اول اسفند بریم برای سونوگرافی خیلی استرس داشتم میترسیدم که خدایی نکرده نباشی ،چه کنم مادره و نگرانیاش دیگه  بالاخره اول اسفند شد و پایان انتظار ،با بابایی رفتیم دکتر بعدشم سونوگرافی منتظر بودم اسمم رو صدا بزنن ،صدا زدن رفتم داخل قلبم تند تند میزد خیلی استرس داشتم زل زده بودم به مانیتور روبروم که ببینم هستی داشتم دنبالت میگشتم که یهو صدای ضربان قلبت پخش شد  وای که چه حس شی...
5 اسفند 1395
1